دل در کفم نیاید، یا رب مباد هجران
باشد عیان ببینیم آن رازهای پنهان
سیلابِ زندگانی، جامی تهی و فانی
در این سرایِ بیآب، ما راست عشق باران
دل در کفم نیاید، یا رب مباد هجران
باشد عیان ببینیم آن رازهای پنهان
سیلابِ زندگانی، جامی تهی و فانی
در این سرایِ بیآب، ما راست عشق باران
حبیب اله فاتح نوبندگانی هستم. به روایتی در سحرگاه 9 تیر 1369 در یک خانواده معمولی برخلاف خیلی ها به دنیا اومدم. پدر، مادرم فرهنگی-معلم بودن و الان هم بازنشسته فرهنگی-معلم هستن. اصلیتم همونطور که از فامیلم مشخصه، از روستایی به اسم نوبندگان هس، 20 کیلومتری شهر فسا (پسا) در استان فارس (پارس) و خودِ فسا هم که 140 کیلومتری شیراز قرار داره. تا دوران دبیرستان فسا بودم، سال 1387 برای دوره کارشناسی عازم دانشگاه هرمزگان در بندرعباس (بندرگمبرون قدیم) شدم، رشتهم هم مهندسی مکانیک بود و سال 1391 برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد همون رشته وارد دانشگاه تربیت مدرس در تهران (طهران قدیم) شدم و تا همین الان که دارم خلاصه ای از آنچه گذشت رو می نویسم در همین شهر درندشت تهران سکنی گزیدهام. آخرین تلاش برای ادامه تحصیل هم خوندن مدیریت کسب و کار (DBA) در دانشگاه تهران بود که آبان 1400 خلاصش کردم.
از اواسط سال 1391 با جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی (ع) آشنا شدم و تا الان عضوی از این سازمان مردم نهاد هستم و به عنوان یک فعال مدنی و اجتماعی تمام تلاشم رو میکنم تا بتونم آنچه در توان دارم برای برداشتن گام درست در ساختن جامعه و کمک به همنوعم انجام بدم. تو این سالها فعالیت داوطلبانه تجربههای مختلفی در زمینه فعالیت اجتماعی سازنده و موثر، شناخت آسیب های اجتماعی، کودکان و جامعه و … کسب کردم که واقعا ارزشمند بودن برام. الان هم در فعالیت های اجتماعی، بیشتر در زمینه تولید محتوای تصویری با محوریت اجتماع و مسائل مربوط به اون و همچنین در طرح طفلان مسلم جمعیت امام علی در راستای نجات کودکان محکوم به قصاص فعالیت میکنم.
حوزه کاری من تولید محتوا (نویسندگی، فیلمسازی، پادکست، عکاسی) و به صورت مادرتخصصی کار و کسبهای محتوایی هس و حدود 9 ساله که در این حوزه به صورت تخصصی فعالیت میکنم و فراز و نشیب های زیادی رو در این مسیر هیجان انگیز تجربه کردم. احتمالا سوال تو ذهنت هس که چی شد از مهندسی به مکانیک به تولید محتوا و نویسندگی و کسب و کار رسیدی؟ که برای جواب این سوالت باید یکم صبور باشی و کم کم مطالب وبلاگ رو بخونی. به قول بعضی ها، این رشته سرِ دراز دارد …
نویسندگی رو به صورت مادرتخصصی سعی کردم دنبال کنم و تا الان سه کتاب مجموعه اشعار با عنوانهای «غوغای عشقسازان / 1400» ، «کارون / 1401» و «انتها، نقطه، بس است / 1401» چاپ کردم.
علاقه بسیار شدید به مطالعه آینده دارم، از اواسط سال 1394 مطالعه آینده و آینده پژوهی به صورت تخصصمحور و تجربهمحور رو شروع کردم و همچنان در حال سیر و سیاحت در این موضوع هیجان انگیز هستم. مسیر ساخت آینده تمومی نداره چون همیشه چند قدم جلوتر از ما در حال حرکت هس. تجربیاتم تو این زمینه رو هم می تونی تو بخش در جستجوی آینده در سایت مطالعه کنی.
خوره فیلم و سریال و کتاب هستم. به اثری تو این موارد نه نمیگم مگر اینکه واقعا بی ارزش باشه اون اثر.
به سبکهای مختلف موسیقی هم گوش میدم، با موسیقی ارتباط نزدیکی برقرار میکنم و یه جورایی من رو از خودم جدا میکنه، به واسطه فضایی که توش بزرگ شدم، به موسیقی سنتی کلاسیک علاقه خاصی دارم. خودم هم سازهای سنتور و سهتار رو می نوازم و به قولی دستی بر آتش دارم. اندکی آواز هم کار کردم. خلاصه که در دنیای موسیقی در حال سفر هستم مدام.
خلاصهای از زندگی حبیب (من) بود که خوندی، این داستان همچنان ادامه دارد …
به مرور این بخش تکمیل میشه و میتونی با ابعاد دیگه زندگی حبیب آشنا بش