یکی از بدترین شرایطی که تقریباً میشه گفت برای 99.99999 درصد آدما پیش میاد، سردرگم شدن در انجام یک کار، انتخاب یک مسیر، گرفتن یک تصمیم، ایده کسب و کار، بچه دار شدن یا نشدن و خیلی از مسائلی که در ابعاد مختلف زندگی باهاشون روبرو هستیم.
سوالات اصلی اینه که 1. اصلا چی میشه که سردرگم میشیم و 2. حالا که سردرگم شدیم چیکار باید انجام بدیم ؟
جواب هر دو سوال رو تقریبا همه اون 99.99999 درصدی که در ابتدا گفتم سردرگم میشن میدونن ولی انگار نیاز به یادآوری و مرور داره و البته با تخصصی شدن خیلی از رشتهها و مطالب، عناوین دیگهای هم به خودش گرفته و وارد علوم مختلف و دیدگاههای مختلف شده و هر جایی برا خودش اسم و رسمی سرپا کرده.
به عنوان مثال تو حوزه کسب و کار، بهش میگن ارزش پیشنهادی؛ در مسیر رشد و توسعه فردی بهش میگن چرایی ، یا تو خیلی جاهایی دیگه داشتن فلسفه و هدف و اسامی متعدد دیگه هر کسی میتونه تو رشته خودش و حتی از نگاه خودش براش دست و پا کنه و بهش بپردازه و شروع کنه به نوشتن جزئیات اون و درآوردن فرآیند و روندی براش.
چیزی که وجود داره اینه که همه دارن به یه صورتی یک حرف رو میزنن ولی ادبیات و کلامشون متفاوت هس.
ارزش پیشنهادی میگه راه حل منحصر به فرد شما برای حل یک مشکل چیه ؟
چرایی میگه که اون چی هس که تو بر اساس اون داری زندگی میکنی و تمام کارها و برنامههات رو بر اساس اون میبری جلو ؟
داشتن فلسفه و هدف میگه اون نقطهای که میخوای بهش برسی چیا هستن و چرا داری براشون تلاش میکنی ؟
و و و .
سردرگمی چی شد بالاخره ؟
خب برگردم به جواب اون دو تا سوال که همه میدونن ولی در واقع فراموشش میکنن.
جواب سوال اول : زمانی کسی سردرگم میشه که نمیدونه میخواد چیکار کنه و به کجا میخود بره
و
جواب سوال دوم : وقتی سردرگم میشیم باید یه مکث کنیم، تعمق و تفکر کنیم، هدف و چراییمون رو پیدا کنیم (البته پیدا هستن، گاهی مواقع که معمولا اکثر مواقع میشن این اهداف و چراییها میرن تو پستوی ذهن ما گم میشن و به فراموشی سپرده میشن و باید مثل کد برنامه نویسی فراخوان بشن) و با انجام کارهای کوچک و بسیار ساده دوباره به سمتشون گام برداریم و با داشتن برنامهای برای شروع برگردیم به مسیر.
نکته مهم به نظر من در سه کلمه زیر وجود داره که باعث میشه اگر سردرگم شدیم به مسیر برگردیم و یا اینکه اگر هم سردرگم نباشیم همچنان ثابتقدم در مسیر پابرجا بمونیم :
صبر : برای برداشتن گامها و انجام این کارهای ساده با زمان همراه باشیم و مداومت داشته باشیم براشون و به قول شارمین میمندینژاد صبرِ سال داشته باشیم.
صداقت : تو مسیری که شروع کردیم اول با خودمون و با تمام اطراف و اطرافیانمون شفاف و صادق باشیم، خودمون رو گول نزنیم که دقیقا میشه مثل این بیت شعر که میگه ، خشت اول چون نهد معمار کج ، تا ثریا میرود دیوار کج
تلاش : پشتکار رو چاشنی صداقت و صبر (ایستادگی در گذر زمان) کنی ، اون سردرگمی از بین میره و میشه یک نتیجه فوق العاده.
حالا اگر میخوای کسب و کار راه بندازی، این پیدا کردن راه حل و مسیر توی ارزش پیشنهادی که قلب کار هست خودش رو به نمایش میذاره، اگر میخوای تو زندگی موفق باشی و مسیر رو به جلویی رو طی کنی، این در چرایی و فلسفه وجودی تو برای زندگی کردن و انتخاب کردن مسیرهای مختلف تعیین میشه و الی آخر.
در پایان چند تا کتاب رو پیشنهاد میکنم که خوندنشون خالی از لطف نیست و برای کسایی که میخوان روی توسعه فردی و شغلیشون زمان و انرژی بذارن مفید خواهد بود :
- کتابِ با چرا شروع کنید (نویسنده : سایمون سینک)
- کتابِ چرایی خود را پیدا کنید (نویسنده : سایمون سینک)
- کتابِ طراحی طراحی ارزش پیشنهادی (نویسندگان: الکساندر استروالدر، ایوپیگنیور، گرِگ برناردا، آلن اسمیت)
پینوشت : یه نکتهای که همیشه خودم موقع مطالعه بهش دقت میکنیم و دوست دارم به شما هم بگم اینه که موقع خوندن این کتابها صرفاً نگید که خب مثلا این کتابِ طراحی ارزش پیشنهادی برای کسی هس که میخواد کسب و کار راه بندازه فقط مناسبه، بلکه به جزئیاتش دقت کنید و ببینید کجاهای زندگی وجود دارن، ابعاد مختلف دیگهش رو کشف کنید و برای اینکه بیشتر متوجهش بشید و ازش یاد بگیرید سعی کنید برای یه نفر دیگه هم توضیح بدید و یه گفتمان هرچند کوتاه در موردش داشته باشید.